امير محمدامير محمد، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه سن داره

بهانه قشنگ زندگی

مهربانی خدا

من خدایی دارم، که در این نزدیکی است نه   در ان بالاها مهربان، خوب، قشنگ چهره اش نورانیست گاهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من، ساده تر از سخن ساده من او مرا می فهمد او مرا می خواند، او مرا می خواهد   ...
6 آذر 1390

با خدا باش پادشاهی کن

خداجونم شکرت بخاطر همه چی... به خاطر هر چی که بهم دادی که همش نعمته و هر آنچه دریغ کردی که حکمت تو بوده بخاط اینکه همیشه محبت و مهر تو رو همراه خودم داشتم و حس کردم همیشه حس می کنم یه حصاری دورمه که ازم محافظت می کنه و اون مهر تواِ. حس می کنم همش یکی از اون بالا مواظبمه، هوامو داره دیگه خیالم راحته. مطمئنم هیچی بی حساب و کتاب نیست. یکی هست که بیشتر از خودم منو دوست داره و مواظبمه خودمو و زندگیمو و کودکم رو به خودت سپردم و مطمئنم که بیشتر از خودم مواظبشی   ...
5 آذر 1390

با خدا باش پادشاهی کن

خداجونم شکرت بخاطر همه چی... به خاطر هر چی که بهم دادی که همش نعمته و هر آنچه دریغ کردی که حکمت تو بوده بخاط اینکه همیشهمحبت و مهر تو رو همراه خودم داشتم و حس کردم همیشه حس می کنم یه حصاری دورمه که ازم محافظت می کنه و اون مهر تواِ. حس می کنم همش یکی از اون بالا مواظبمه، هوامو داره دیگه خیالم راحته. مطمئنم هیچی بی حساب و کتاب نیست. یکی هست که بیشتر از خودم منو دوست داره و مواظبمه خودمو و زندگیمو و کودکم رو به خودت سپردم و مطمئنم که بیشتر از خودم مواظبشی ...
5 آذر 1390

جمع خانوادگی ما(از زبان گل پسری)

سلام دوست جونای من : روز پنجشنبه و نصف روز جمعه ما خونمون مهمون داشتیم حسابی به من خوش گذشت من بودم و بابا بزرگ ، مامان بزرگام ، عموهام ، عمه جون با خانواده یه جشن تولد دیگه و بزن و برقص دیگه  حسابی حساب بانکی ایم پر بار شد چون هر کی می خواد به من کادو بده بیشتر تراول می ده بنابرین جیبای من همیشه پر باره اما هدیه های من: البته بجز هدیه های روز تولد اصلی ایم: بابا بزرگ : ١٠٠ هزار تومان  مامان بزرگ :٥٠ هزار تومان همراه یه پیست ماشین های مسابقه ای البته از نوع اسباب بازی (البته مامانم چون می دونست خرابش می کنم از جلوی دستم برداشت و گذاشت کمی بزرگتر بشم بعد بهم بده )  عمو غلام جون :٥٠ هزار تومان ع...
5 آذر 1390

جمع خانوادگی ما(از زبان گل پسری)

سلام دوست جونای من : روز پنجشنبه و نصف روز جمعه ما خونمون مهمون داشتیم حسابی به من خوش گذشت من بودم و بابا بزرگ ، مامان بزرگام ، عموهام ، عمه جون با خانواده یه جشن تولد دیگه و بزن و برقص دیگه حسابی حساب بانکی ایم پر بار شد چون هر کی می خواد به من کادو بده بیشتر تراول می ده بنابرین جیبای من همیشه پر باره اما هدیه های من: البته بجز هدیه های روز تولد اصلی ایم: بابا بزرگ : ١٠٠ هزار تومان مامان بزرگ :٥٠ هزار تومان همراه یهپیستماشین های مسابقه ای البته از نوع اسباب بازی (البته مامانم چون می دونست خرابش می کنم از جلوی دستم برداشت و گذاشت کمی بزرگتر بشم بعد بهم بده ) عمو غلام جون :٥٠ هزار تومان عمو مهدی جون :٥٠ هزار توما...
5 آذر 1390

قشنگي هاي زندگي

        پسر ٢سال و ١٠روزه من سلام و هزاران سلام و گلباران     .گلكم چند وقتي ميشه كه وارد سومين سال زندگيت شدي   . هرروز با اون پاهای کوچولوت زمان رو در می نوردی و همچنان پیشتاز به راهت ادامه میدی . انگار همین دیروز بود که در انتظار دیدنت ثانیه ها رو معکوس می شمردم ؛ لحظه دیدار رسید و امروز ٢سال از اون لحظه بیادموندنی میگذره  حالا ما صاحب یه پسر شیطون و باهوش دوست داشتنیه ساله هستیم.              خیلی دوست دارم وارد دنیای قشنگت می شدم و می فهمیدم تو ا...
2 آذر 1390

قشنگي هاي زندگي

پسر ٢سال و ١٠روزه من سلام و هزاران سلام و گلباران .گلكم چند وقتيميشه كه وارد سومين سال زندگيت شدي . هرروز با اون پاهای کوچولوت زمان رو در می نوردی و همچنان پیشتاز به راهت ادامه میدی. انگار همین دیروز بود که در انتظار دیدنت ثانیه ها رو معکوس می شمردم ؛ لحظه دیدار رسید و امروز ٢سال از اون لحظه بیادموندنی میگذرهحالا ما صاحب یه پسر شیطون و باهوش دوست داشتنیه سالههستیم. خیلی دوست دارم وارد دنیای قشنگت می شدم و می فهمیدم تو اون دل کوچیکت چی میگذره ... پسرم می دونم اگه دست خودت بود مامان رو با همه بدی هاش به دنیای پاک و آسمونیت راه می دادی. کاش می تونستی اون م...
2 آذر 1390

سوگند

  ا میرم: به تو سوگند  به راز گل سرخ و به پروانه که در عشق فنا می گردد زندگی زیبا نیست                          آنچه زیباست تویی تو که آغاز منو لحظه ی پایان منی                  ...
1 آذر 1390